چند خبر از شمال ايران
دادا کمون
پس از گذشت ده روز سرما و قطع گاز در شهر هاي شمالي كشور بايد به اطلاع شما برسانم متاسفانه وضع زندگي مردم كاملا فلج شده است و قيمت نفت ليتري 200 تومان در بازار سياه عرضه ميگردد. همچنين بدليل قطع گاز و يخ زدگي لوله هاي آب نانوائي ها تعطيل ميباشد و نان به صورت بسته هاي پنج تائي به قيمت هزار تومان در بازار خريداري ميشود. حال فكر اين را بكنيد كه پيرزن و پير مردهائي كه با درآمد كم و تنها آيا جز بيماري و مرگ چاره اي دارن؟ تعدادي از مردم به فرمانداري ساري رفته و مشكل خود را مطرح كرده اند و جواب آقايان اين بود كه ما هم مثل شما مشكل داريم و وظيفه خود را كاملا فراموش كرده اند كه در چه جايگاهي هستند و خير سرشان بايد به فكر آسايش زندگي شهروندان باشند و در جواب ميگويند دعا كنيد هوا گرم بشود كه مردم شروع ميكنن به فحش دادن و نفرين كردن كه آقايان آنها را تهديد ميكنند اگر نرويد دستور ميدهم همه شما را بازداشت كنند و همچنين تا كنون تعدادي از مردم نيز تا كنون بدليل سرما و ضعف توان جسمي جان خود را از دست داده اند. و همانطور كه در اخبار نيز به آن اشاره شده است تعدادي نيز از نشت دي اكسيد كربن جان خود را از دست داده اند و دليل آن نيز اين بود بدليل ضعف مالي از چراغهاي خوراك پزي بجاي بخاري استفاده كرده بودنند كه البته در اخبار به هيچ وجه نگفتند كه اين بيچاره ها توان تامين و خريد بخاري را نداشتند و واقعا اين مشكل به چه ارگان مربوط ميشود؟
خبر بعدي اين است كه كارگران كارخانجات بدليل كم بودن وسايل نقليه عمومي و سردي هوا صبح ها نمي توانند به موقع به محل كار خود برسند و جالب است بدانيد كه هر يك ساعت تاخير آنها دو ساعت كسر حقوق در پي دارد. اين است وضع مردم و بجاي اينكه آقايان به فكر معضلات جامعه باشند دائم از صرفه جوئي دم ميزنند و جاي تعجب اينجاست كه واقعا مردم ما چرا هيچ اقدامي نميكنند و فقط هر كس منتظر نفر بعدي است كه حركتي بكند؟
خبر ديگر اينست كه در شب شنبه گذشته معلم جواني كه در يكي از روستا هاي صالح آباد در نزديكي مرز ايران و افغانستان در مدرسه ابتدائي تدريس ميكرد، بدليل برفي بودن هوا و تعطيلي مدارس در هنگام بازگشت به شهر خود، در جاده روستائي و خيابان مورد حمله تعدادي گرگ قرار ميگيرد كه متاسفانه كشته ميشود و اهالي روستا از روي تكه هاي لباسش او را شناسائي كرده و به پاسگاه خبر ميدهند.